جدول جو
جدول جو

معنی منصب دار - جستجوی لغت در جدول جو

منصب دار(نِ سَ)
کسی که دارای رتبه و عهده از جانب پادشاه باشد و منسوب به اداره ای از ادارات دولتی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
منصب دار
کسی که دارای رتبه و شغلی مهم در دستگاه دولتی است
تصویری از منصب دار
تصویر منصب دار
فرهنگ لغت هوشیار
منصب دار
صاحب منصب، دارای مقام
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مکتب دار
تصویر مکتب دار
کسی که مکتب دارد و به کودکان خواندن و نوشتن یاد می دهد
فرهنگ فارسی عمید
(خَ / خِ)
معلم. (آنندراج). کسی که کودکان را خواندن و نوشتن و جز آن آموزد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بهره دار. حصه دار. وایه دار. شریک. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ دُو طَ لَ)
که صاحب اصل و نسب است. که اصیل است. نژاده:
گر او را سوی گوهر گرم شد پای
نسب داران گوهر باد برجای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از طناب دار
تصویر طناب دار
چاتو
فرهنگ لغت هوشیار
بند پایی یک فرد جانور از شاخه بند پاییان بند پا مفصلی الرجل. یا مفصل داران. بند پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکتب دار
تصویر مکتب دار
آموز خانه دار آموز گار کسی که مکتب را اداره کند: (حیف از آن پولهایی که سه سال تمام به میرزا حسن مکتب دار دادم تا سواد دارش کند) (شام. 59)
فرهنگ لغت هوشیار
خودخواه، فخرفروش
فرهنگ گویش مازندرانی